بهترین دوستان من{1}
اسم من پارک رائونه من و تهیونگ،جونگ کوک و جیمین دوستای خیلی صمیمی هستیم اولین باری که همو دیدیم...
<فلش بک ۱۰سال پیش>
اون موقع هابابای تهیونگ و رائون تازه باهم یه سرمایه گذاری مشترک رو شروع کرده بودن رائون ۵سالش بود و تهیونگ۶سالش
رائون:واقعا بابایی؟دوست جدیدت یه بچه داله؟(بچگونه)
پ.ر:اره دخترم یه پسر داره ولی....
رائون:ولی چی؟(بچگونه)
پ.ر:ولی حالش خوب نیست واسه همین نمیتونی باهاش بازی کنی
رائون:اصن اسکالی نداله کی میتونم ببینمش؟(بچگونه)
پ.ر:خب...میخوای فردا بریم بیمارستان پیشش؟
رائون:آرههههه(میپره بغل پدرش)
.فردای اونروز رائون و پدرش به دیدن اون پسر میرن پسری که رفتارش سرد بود بااینکه فقط۶سال داشت.به گفتهی پدرش به پیوند استخوان نیاز داشت رائون تو اولین دیدارش با اون پسر تصمیم میگیره بهش کمک کنه.پسرهم تحت تاثیر مهربونی رائون قرار میگیره و اونا باهم دوست میشن.
.درسته۱۰سال پیش رائون۵ساله به تهیونگ۶ساله مغز استخوان اهدا کرد(از اونجایی که مغز استخوان سازگار دونفر باهم خیلی کم یابه واسه همین پدر و مادرشون موافقت کردن)
بعداز این اتفاقات پدر و مادر جیمین و جونگکوک هم تصمیم میگیرن با اونا همکاری بکنن و برای ساخت یه مرکز خرید بزرگ تو سئول۴تا خانواده باهم سرمایه گذاری میکنن و اینطوری اونا باهم دوست میشن.
.
.
.
.
امیدوارم خوشتون بیاد حتما کامنت بزارید و نظرتونو بگید
<فلش بک ۱۰سال پیش>
اون موقع هابابای تهیونگ و رائون تازه باهم یه سرمایه گذاری مشترک رو شروع کرده بودن رائون ۵سالش بود و تهیونگ۶سالش
رائون:واقعا بابایی؟دوست جدیدت یه بچه داله؟(بچگونه)
پ.ر:اره دخترم یه پسر داره ولی....
رائون:ولی چی؟(بچگونه)
پ.ر:ولی حالش خوب نیست واسه همین نمیتونی باهاش بازی کنی
رائون:اصن اسکالی نداله کی میتونم ببینمش؟(بچگونه)
پ.ر:خب...میخوای فردا بریم بیمارستان پیشش؟
رائون:آرههههه(میپره بغل پدرش)
.فردای اونروز رائون و پدرش به دیدن اون پسر میرن پسری که رفتارش سرد بود بااینکه فقط۶سال داشت.به گفتهی پدرش به پیوند استخوان نیاز داشت رائون تو اولین دیدارش با اون پسر تصمیم میگیره بهش کمک کنه.پسرهم تحت تاثیر مهربونی رائون قرار میگیره و اونا باهم دوست میشن.
.درسته۱۰سال پیش رائون۵ساله به تهیونگ۶ساله مغز استخوان اهدا کرد(از اونجایی که مغز استخوان سازگار دونفر باهم خیلی کم یابه واسه همین پدر و مادرشون موافقت کردن)
بعداز این اتفاقات پدر و مادر جیمین و جونگکوک هم تصمیم میگیرن با اونا همکاری بکنن و برای ساخت یه مرکز خرید بزرگ تو سئول۴تا خانواده باهم سرمایه گذاری میکنن و اینطوری اونا باهم دوست میشن.
.
.
.
.
امیدوارم خوشتون بیاد حتما کامنت بزارید و نظرتونو بگید
۹.۰k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.